نه فقط قهرمان پرواز، بلکه قهرمان عاشقی هم بود...
🇮🇷در روزهایی که رشادت تک تک سربازان وطنمان را پشت سر گذاشتیم تا به روزهای پیروزی خون بر شمشیر برسیم، بد نیست یادی کنیم از دلیر مردان شهادت و جنگ....
🏴در آسمان زندگی، بعضیها فقط پرواز نمیکنند… آنها خودِ پروازند. شهید عباس بابایی از همانها بود. مردی که دلش را به آسمان سپرد، اما ریشهاش در خاکِ عشقِ حسین(ع) بود.
🇮🇷او خلبان بود، اما نه فقط در آسمان جنگ. در دل شبهای بیقراری، در لحظههای وضو با اشک، در سکوتی که فقط خدا میشنید، عباس بابایی پرواز میکرد… به سوی نوری که از کربلا میتابید.
🏴کربلا برای او فقط یک واقعه نبود. یک نقشه راه بود. عباس، عباسِ زمانهاش را پیدا کرده بود. مثل قمر بنیهاشم، بیادعا، بیصدا، اما با دلی که فقط برای ولایت میتپید. او هم علمدار بود، اما علمش نه در دستانش، که در قلبش بود؛ پرچم ایمان، پرچم فداکاری، پرچم عشق.
🇮🇷وقتی در آسمان پرواز میکرد، انگار در دلش نوای "هل من ناصر ینصرنی" میپیچید. و او، با تمام وجودش، لبیک گفت. نه با زبان، که با جان. گویی عباس بابایی، در لحظه رفتن، به قافله عاشورا پیوست. به کاروانی که مقصدش، همیشه خداست.
🏴در آسمان زندگی، بعضیها فقط پرواز نمیکنند… آنها خودِ پروازند. شهید عباس بابایی از همانها بود. مردی که دلش را به آسمان سپرد، اما ریشهاش در خاکِ عشقِ حسین(ع) بود.
🇮🇷او خلبان بود، اما نه فقط در آسمان جنگ. در دل شبهای بیقراری، در لحظههای وضو با اشک، در سکوتی که فقط خدا میشنید، عباس بابایی پرواز میکرد… به سوی نوری که از کربلا میتابید.
🏴کربلا برای او فقط یک واقعه نبود. یک نقشه راه بود. عباس، عباسِ زمانهاش را پیدا کرده بود. مثل قمر بنیهاشم، بیادعا، بیصدا، اما با دلی که فقط برای ولایت میتپید. او هم علمدار بود، اما علمش نه در دستانش، که در قلبش بود؛ پرچم ایمان، پرچم فداکاری، پرچم عشق.
🇮🇷وقتی در آسمان پرواز میکرد، انگار در دلش نوای "هل من ناصر ینصرنی" میپیچید. و او، با تمام وجودش، لبیک گفت. نه با زبان، که با جان. گویی عباس بابایی، در لحظه رفتن، به قافله عاشورا پیوست. به کاروانی که مقصدش، همیشه خداست.