این افراد هرگز نباید با هم ازدواج کنند
برای پاسخ به این سوال باید با ویژگی ها و خصیصه های شخصیت های مختلف آشنا باشیم. بدون درک این موضوع تعیین اینکه چه کسانی نباید با هم ازدواج کنند، دشوار است. برای پرداختن به این موضوع باید به 2 نظریه معروف در زمینه ازدواج اشاره کنم؛ نظریه شباهت و نظریه مکملیت. بر اساس نظریه شباهت، افرادی که از لحاظ برخی ویژگی ها شبیه هم هستند، می توانند رابطه خوبی با هم داشته باشند.
با این حال همیشه شباهت مناسب نیست؛ مثلا دو نفر که از لحاظ ویژگی های شخصیتی هر دو خودشیفته هستند و طرح واره های استحقاق دارند، در زندگی با هم مشکل های زیادی خواهند داشت چون هر دو دنبال اثبات برتری خود، بی توجهی به احساس دیگری و تلاش برای کنترل فرد مقابل هستند بنابراین، این نوع شباهت ها مشکل ساز خواهد بود چون دو پادشاه در یک اقلیم نمی گنجد.
در مقابل، بر اساس نظریه مکملیت، بهتر است افرادی که دارای ویژگی های شخصیتی مکمل هم هستند، با هم ازدواج کنند، اما خود مکملیت هم می تواند به صورت سالم یا بیمارگونه باشد. مثلا زن و مردی که با هم ازدواج کرده اند و یکی زا آنها فردی وابسته، بدون اعتماد به نفس و کم بین است و دیگری فردی کنترل گر، قدرت طلب و استثمارگر، به ظاهر مکمل هم هستند اما در درازمدت یکی از طرفین در این رابطه آسیب می بیند و و رابطه آسیب زا می شود بنابراین این مکملیت خوب نیست و این افراد نباید با هم ازدواج کنند.
در مقابل، در مکملیت سالم مثلا شخصی که تا حدودی ویژگی درون گرایی دارد، اگر با فردی دارای درجه های نسبتا خفیف برون گرایی ازدواج کند، شاید خیلی آسیب زا نباشد. یا اگر فردی که عصبی و تندمزاج است با فردی که نسبتا آرام و دارای کنترل هیجانی بهتر است، ازدواج کند، مکمل خوبی برای هم خواهند بود.
آنچه مهم است شیوه تعیین این الگوهای شخصیتی است که حتما باید توسط متخصصان و افراد صاحب صلاحیت انجام گیرد. افراد برای انتخاب مناسب همسر باید اول خودشان را بشناسد و با خصوصیات شخصیتی و معیارها و ملاکهای خود و نقاط قوت و ضعفشان آشنا شوند. گام بعدی، شناخت طرف مقابل و تطبیق خصوصیات شخصیتی او با ویژگی های خود و تعیین درجه تناسب است.
در این میان مشاوران و روان شناسان آموزش دیده می توانند به فرایند خودشناسی و نیز تعیین درجه تناسب افراد در آستانه ازدواج کمک کنند. آموزش مهارت های خودشناسی در چارچوب برنامه مهارت های زندگی زناشویی بسیار کلیدی است. در نهایت باید توجه داشته باشیم ازدواج، پیوند تفاوت هاست. هیچ 2 نفری کامل شبیه هم نیستند.
پس درجاتی از تفاوت بین زن و شوهر طبیعی است و به پویایی رابطه کمک می کند. آنچه مشکمل ساز است، تضاد بین ویژگی های شخصیتی است که باید مورد توجه جدی قرار گیرد چون باوجود شباهت های خانوادگی و تحصیلی، اختلاف های شخصیتی فاحش می تواند پیوند زناشویی را سست کند.
با این حال همیشه شباهت مناسب نیست؛ مثلا دو نفر که از لحاظ ویژگی های شخصیتی هر دو خودشیفته هستند و طرح واره های استحقاق دارند، در زندگی با هم مشکل های زیادی خواهند داشت چون هر دو دنبال اثبات برتری خود، بی توجهی به احساس دیگری و تلاش برای کنترل فرد مقابل هستند بنابراین، این نوع شباهت ها مشکل ساز خواهد بود چون دو پادشاه در یک اقلیم نمی گنجد.
در مقابل، بر اساس نظریه مکملیت، بهتر است افرادی که دارای ویژگی های شخصیتی مکمل هم هستند، با هم ازدواج کنند، اما خود مکملیت هم می تواند به صورت سالم یا بیمارگونه باشد. مثلا زن و مردی که با هم ازدواج کرده اند و یکی زا آنها فردی وابسته، بدون اعتماد به نفس و کم بین است و دیگری فردی کنترل گر، قدرت طلب و استثمارگر، به ظاهر مکمل هم هستند اما در درازمدت یکی از طرفین در این رابطه آسیب می بیند و و رابطه آسیب زا می شود بنابراین این مکملیت خوب نیست و این افراد نباید با هم ازدواج کنند.
در مقابل، در مکملیت سالم مثلا شخصی که تا حدودی ویژگی درون گرایی دارد، اگر با فردی دارای درجه های نسبتا خفیف برون گرایی ازدواج کند، شاید خیلی آسیب زا نباشد. یا اگر فردی که عصبی و تندمزاج است با فردی که نسبتا آرام و دارای کنترل هیجانی بهتر است، ازدواج کند، مکمل خوبی برای هم خواهند بود.
آنچه مهم است شیوه تعیین این الگوهای شخصیتی است که حتما باید توسط متخصصان و افراد صاحب صلاحیت انجام گیرد. افراد برای انتخاب مناسب همسر باید اول خودشان را بشناسد و با خصوصیات شخصیتی و معیارها و ملاکهای خود و نقاط قوت و ضعفشان آشنا شوند. گام بعدی، شناخت طرف مقابل و تطبیق خصوصیات شخصیتی او با ویژگی های خود و تعیین درجه تناسب است.
در این میان مشاوران و روان شناسان آموزش دیده می توانند به فرایند خودشناسی و نیز تعیین درجه تناسب افراد در آستانه ازدواج کمک کنند. آموزش مهارت های خودشناسی در چارچوب برنامه مهارت های زندگی زناشویی بسیار کلیدی است. در نهایت باید توجه داشته باشیم ازدواج، پیوند تفاوت هاست. هیچ 2 نفری کامل شبیه هم نیستند.
پس درجاتی از تفاوت بین زن و شوهر طبیعی است و به پویایی رابطه کمک می کند. آنچه مشکمل ساز است، تضاد بین ویژگی های شخصیتی است که باید مورد توجه جدی قرار گیرد چون باوجود شباهت های خانوادگی و تحصیلی، اختلاف های شخصیتی فاحش می تواند پیوند زناشویی را سست کند.