با کدام خواستگارتان خوشبخت میشوید
اگر میخواهید بفهمید شما و خواستگارهایی که ادعا میکنند توان خوشخبت کردنتان را دارند، به کدام گروه تعلق میگیرید، این مطلب را بخوانید.
شاهزاده سوار بر اسب سفیدتان را چطور تصور میکنید؟ مردی که توان خوشبخت کردن شما را دارد، کیست؟ مردی است که به همه خواسته هایتان چشم میگوید؟ یا فرد مقتدری است که همه تصمیمها را یک تنه میگیرد و با آمدنش، خیالتان را برای همیشه راحت میکند؟ قطعا همه شمایی که این مطلب را میخوانید، مرد رویاییتان را به یک شکل تصویر نمیکنید.
در حالی که سلطهگرها تنها در کنار فردی «بله قربان گو» احساس آرامش میکنند. اگر میخواهید بفهمید شما و خواستگارهایی که ادعا میکنند توان خوشخبت کردنتان را دارند، به کدام گروه تعلق میگیرید، ادامه این مطلب را بخوانید.
افسانههایی را که میگویند «مردها عاشق زنهای جسور میشوند» یا اینکه «هر مردی دوست دارد زنی سر به راه داشته باشد که جز «چشم» چیزی نمیگوید»، فراموش کنید. این را که یک زن و مرد در کنار هم زندگی خوب و کم تنشی داشته باشند، نمیتوان با چنین تعریفهای کلی پیش بینی کرد و گفت: اگر هر مردی با یک زن بله قربان گو ازدواج کند خوشبخت میشود.
تصور نکنید که یک فرد سلطه گر در همه شرایط، رفتارهای سلطه گرانه را به نمایش میگذارد. همه ما تا اندازهای هر دوی این ویژگیها (سلطه گری و سلطه پذیری) را در خود داریم و در هر شرایطی که بتوانیم، از آنها استفاده میکنیم.
آنچه میتواند دوام و آرامش یک رابطه را تنظیم کند، مناسب بودن ترکیب یک زوج با یکدیگر است؛ یعنی ممکن است هرکدام از این افراد، در صورت ازدواج با شخص دیگری رابطه ناخوشایند را تجربه کنند، اما در کنار یکدیگر، به دلیل مناسب بودن ترکیب و هماهنگ بودن روحیاتشان با هم، زندگی موفقی را بسازند. آدمها را از نظر الگوی ارتباط میان فردی به دو گروه میتوان تقسیم کرد. یک گروه سلطه گر هستند و گروه دیگر سلطه پذیر. اما نباید فراموش کرد که این الگوهای رفتاری را در همه لحظات زندگی و در هر شرایطی به نمایش نمیگذارند.
به عبارت دیگر، افراد سلطه پذیر در همه روابطشان از این الگو استفاده نمیکنند بلکه در رابطه میان فردی با جنس مخالف، این الگو را در پیش میگیرند و ممکن است با وجود چنین روحیهای در شرایط دیگر، نقش یک سلطه پذیر را بازی کنند. قرار گرفتن فرد سلطه گر، با فرد سلطه پذیر در یک رابطه ترکیب خوبی را ایجاد میکند. شاید دیگران رابطهای را که مرد در آن سلطه دارد، مردسالارانه خطاب کنند، اما اگر زن این رابطه، سلطه پذیر باشد و نه به خاطر ترس و اجبار، که به خاطر میلش به تحت سلطه قرار گرفتن در آن رابطه بماند، خطری زندگی زناشویی شان را تهدید نمیکند.
شاید از نظر دیگران مرد سلطه پذیر، به اصطلاح مرد زن ذلیلی باشد، اما اگر این مرد هم، نه به خاطر ترس یا اجبار، بلکه به اختیار خود و با میل و رغبت در این رابطه مانده باشد، میتوان گفت: ترکیب او با زنی سلطه گر، ترکیبی متناسب و ایده ال است.
آنها دوست دارند حمایت شوند و در جست و جوی یک مراقب هستند.
سلطه پذیرها قدرت را در زندگی به دست فرد مقابلشان میدهند تا او زندگی شان را جلو ببرد.
آنها از اینکه کسی به جایشان تصمیم بگیرید یا به آنها امر و نهی کند، ناراحت نمیشوند.
بازی سلطه پذیرها باخت- برد است. آنها ترجیح میدهند در یک تعامل و به تعبیری یک بازی، خودشان ببازند و همسرشان برنده همیشگی باشد.
افراد سلطه گر، عاشق تسلط و قدرت هستند.
آنها میخواهند همان کسی باشند که رابطه را به پیش میبرد و تصمیمهای ریز و درشت را میگیرد.
سلطه گرها اهل بازی برد- باخت هستند؛ یعنی در هر بازی و تعاملی، باید آنها برنده و فرد مقابلشان بازنده باشد.
این افراد از تکنیک «به در میگویم تا دیوار بشنود» استفاده میکنند و پیامها را به شکل غیرمستقیم به طرف مقابلشان منتقل میکنند.
در پیام غیرمستقیمی که صادر میکنند، مفهوم ضمنی از خشم نهفته است و فرد مقابل به خاطر آشنا بودن با لحن و شیوه نگاه سلطه گر، این خشم را متوجه میشود.
این سکه روی دیگر هم دارد. اگر زن و مردی که سلطه پذیر نیستند، با فردی سلطه گر زندگی کنند و به خاطر اجبار، ترس از تنها شدن یا مسائلی از این دست تسلط همسرشان را بپذیرند، ترکشهای این پذیرش اجباری، رابطه شان را دچار مشکل میکند.
ابراز خشم منفعلانه، یکی از واکنشهای شایع به این موضوع است. خشمی که منفعلانه بروز میکند، خود را به شکل مخالفتهای پنهان و غرولند نشان میدهد. زنی که میداند همسرش انتظار به موقع آماده بودن شام را دارد، خشمش را با بی پاسخ گذاشتن این انتظار نشان میدهد.
شاید او آشکارا با این خواسته همسرش مخالفت نکند، اما یک شب به بهانه نبود ماده غذایی خاص در خانه، یک شب به بهانه بیماری و گریه کردن بچه و شب دیگر هم با عذر و بهانهای دیگر از آماده کردن غذا طفره میرود.
یا مردی که در ظاهر به همه خواستههای همسرش بله میگوید و از او حساب میبرد، با برآورده نکردن نیازهای عاطفی همسرش- مثل توجه نکردن به او یا ابراز نکردن محبت کلامی- خشمش را نشان میدهد و ناخودآگاه از او انتقام میگیرد.
پیام رسانی غیرمستقیم یکی از رفتارهای شایع این گونه افراد است. یک فرد در پیامی مستقیم میتواند به فرد مقابلش بگوید: «من از تو ناراحتم!» در این شیوه پیام رسانی، از ضمایر «من» و «تو» استفاده شده و مشخص است که فرد در پیامش چه کسی را خطاب قرار میدهد. همچنین در چنین پیامی مشخص است که فرد به چه موضوعی اشاره میکند. «ناراحتی» موضوع مشخصی است که فرد در پیامش آن را مطرح کرده است.
این در حالی است که در پیام رسانی غیرمستقیم، افراد بیشتر از ضمیر سوم شخص استفاده میکنند و با مثال زدن و حکایت تعریف کردن، موضوع را به شکلی غیرمستقیم طرح میکنند.
برای اینکه فردی به سلطه گر یا سلطه پذیر تبدیل شود، چند عامل در کنار هم نقش بازی میکنند. شخصیت هر فرد از یک سو تحت تاثیر وارثت است و از دیگر سو تحت تاثیر محیط. شرایط خانوادگی که فرد در آن زندگی کرده، محیط اجتماعی و تجربیاتی که در جریان زندگی داشته، میتواند در تبدیل شدنش به هر کدام ازاین شخصیتها نقش داشته باشد.
تصور نکنید که یک فرد سلطه گر در همه شرایط، رفتارهای سلطه گرانه را به نمایش میگذارد. همه ما تا اندازهای هر دوی این ویژگیها (سلطه گری و سلطه پذیری) را در خود داریم و در هر شرایطی که بتوانیم، از آنها استفاده میکنیم. برای مثال، همسر سلطه گری که حتی تصمیمهای شخصی زندگی همسرش را هم به تنهایی میگیرد، وقتی توسط پلیس راهنمایی و رانندگی در خیابان متوقف میشود، به یک سلطه پذیر تبدیل میشود.
همین فرد ممکن است وقتی رییس یک اداره میشود، دوباره نقش سلطه گر را بازی کند، اما زمانی که در دانشگاه، سر کلاس یک استاد بزرگ مینشیند، دوباره سلطه پذیر شود. با توجه به این موضوع، میتوان به یک نکته مهم دیگر هم اشاره کرد. گفتیم که هر فرد با توجه به شرایطی که در آن قرار میگیرد، سلطه پذیر یا سلطه گر میشود. در چنین وضعیتی میتوان گفت که یک زن سلطه پذیر، بعد از ازدواج از همسرش مردی سلطه گر میسازد. در حالی که ممکن بود چنین مردی بعد از ازدواج با یک زن سلطه گر، رفتارهای حاکی از قدرت طلبی را نشان ندهد.
اگر با سلطه گرها ازدواج کنید، کارتان به طلاق میکشد. محققان در بررسی هایشان به یک نتیجه عجیب دست پیدا کردند. آنها دریافتند که زندگی با یک همسر سلطه گر میتواند دوام رابطه را تضمین کند و حتی به تولد و پرورش فرزندان بیشتر بینجامد. با توجه به بررسیهای انجام شده، ازدواجهایی که در آنها یکی از طرفین سلطه گر بوده از رابطههایی که برابری و اشتراک نظر در آنها مبنای تصمیم گیری بوده، دوام بیشتری داشته اند.
در میان همین آشنایان محدودتان، خیلیها با همسری سلطه گر زندگی میکنند. محققان گفته اند که تقریبا در یک چهام روابط زن و شوهری، یکی از زوجها سلطه گر بوده است. سلطه پذیرها قربانی خشونت خانگی میشوند.
از نظر محققان قرار گرفتن در رابطهای که در آن یکی از طرفین سلطه گر است، الزاما به معنای زندگی در شرایط خشونت آمیز نیست. به عبارت دیگر، در صورتی که فردی که سلطه پذیر نیست، با همسری سلطه گر زندگی کند و به خاطر شرایط خاص و محدودیت هایش به قدرت طلبی او تن دهد، میتوان گفت که این فرد قربانی خشونت خانگی شده، اما اگر فردی با سلطه جوییهای همسرش مخالفتی نداشته باشد و به خاطر ویژگیهای شخصی اش آنها را آزاردهنده تلقی نکند، نمیتوان حرفی از خشونت به میان آورد. عاقبت زندگی با آدمهای سلطه گر، مدام جنگ و دعوا کردن است. با توجه به نتایج اعلام شده، در چنین شرایطی زن و شوهر با آرامش بیشتری در کنار هم زندگی میکنند، کمتر با هم درگیر میشوند و بیشتر به صاحب فرزند شدن تمایل نشان میدهند.
شاهزاده سوار بر اسب سفیدتان را چطور تصور میکنید؟ مردی که توان خوشبخت کردن شما را دارد، کیست؟ مردی است که به همه خواسته هایتان چشم میگوید؟ یا فرد مقتدری است که همه تصمیمها را یک تنه میگیرد و با آمدنش، خیالتان را برای همیشه راحت میکند؟ قطعا همه شمایی که این مطلب را میخوانید، مرد رویاییتان را به یک شکل تصویر نمیکنید.
در حالی که سلطهگرها تنها در کنار فردی «بله قربان گو» احساس آرامش میکنند. اگر میخواهید بفهمید شما و خواستگارهایی که ادعا میکنند توان خوشخبت کردنتان را دارند، به کدام گروه تعلق میگیرید، ادامه این مطلب را بخوانید.
با کدام یک خوشبخت میشوید؟
افسانههایی را که میگویند «مردها عاشق زنهای جسور میشوند» یا اینکه «هر مردی دوست دارد زنی سر به راه داشته باشد که جز «چشم» چیزی نمیگوید»، فراموش کنید. این را که یک زن و مرد در کنار هم زندگی خوب و کم تنشی داشته باشند، نمیتوان با چنین تعریفهای کلی پیش بینی کرد و گفت: اگر هر مردی با یک زن بله قربان گو ازدواج کند خوشبخت میشود.
تصور نکنید که یک فرد سلطه گر در همه شرایط، رفتارهای سلطه گرانه را به نمایش میگذارد. همه ما تا اندازهای هر دوی این ویژگیها (سلطه گری و سلطه پذیری) را در خود داریم و در هر شرایطی که بتوانیم، از آنها استفاده میکنیم.
آنچه میتواند دوام و آرامش یک رابطه را تنظیم کند، مناسب بودن ترکیب یک زوج با یکدیگر است؛ یعنی ممکن است هرکدام از این افراد، در صورت ازدواج با شخص دیگری رابطه ناخوشایند را تجربه کنند، اما در کنار یکدیگر، به دلیل مناسب بودن ترکیب و هماهنگ بودن روحیاتشان با هم، زندگی موفقی را بسازند. آدمها را از نظر الگوی ارتباط میان فردی به دو گروه میتوان تقسیم کرد. یک گروه سلطه گر هستند و گروه دیگر سلطه پذیر. اما نباید فراموش کرد که این الگوهای رفتاری را در همه لحظات زندگی و در هر شرایطی به نمایش نمیگذارند.
به عبارت دیگر، افراد سلطه پذیر در همه روابطشان از این الگو استفاده نمیکنند بلکه در رابطه میان فردی با جنس مخالف، این الگو را در پیش میگیرند و ممکن است با وجود چنین روحیهای در شرایط دیگر، نقش یک سلطه پذیر را بازی کنند. قرار گرفتن فرد سلطه گر، با فرد سلطه پذیر در یک رابطه ترکیب خوبی را ایجاد میکند. شاید دیگران رابطهای را که مرد در آن سلطه دارد، مردسالارانه خطاب کنند، اما اگر زن این رابطه، سلطه پذیر باشد و نه به خاطر ترس و اجبار، که به خاطر میلش به تحت سلطه قرار گرفتن در آن رابطه بماند، خطری زندگی زناشویی شان را تهدید نمیکند.
شاید از نظر دیگران مرد سلطه پذیر، به اصطلاح مرد زن ذلیلی باشد، اما اگر این مرد هم، نه به خاطر ترس یا اجبار، بلکه به اختیار خود و با میل و رغبت در این رابطه مانده باشد، میتوان گفت: ترکیب او با زنی سلطه گر، ترکیبی متناسب و ایده ال است.
سلطهپذیرها چه کسانی هستند؟
آنها دوست دارند حمایت شوند و در جست و جوی یک مراقب هستند.
سلطه پذیرها قدرت را در زندگی به دست فرد مقابلشان میدهند تا او زندگی شان را جلو ببرد.
آنها از اینکه کسی به جایشان تصمیم بگیرید یا به آنها امر و نهی کند، ناراحت نمیشوند.
بازی سلطه پذیرها باخت- برد است. آنها ترجیح میدهند در یک تعامل و به تعبیری یک بازی، خودشان ببازند و همسرشان برنده همیشگی باشد.
سلطهگرها چه کسانی هستند؟
افراد سلطه گر، عاشق تسلط و قدرت هستند.
آنها میخواهند همان کسی باشند که رابطه را به پیش میبرد و تصمیمهای ریز و درشت را میگیرد.
سلطه گرها اهل بازی برد- باخت هستند؛ یعنی در هر بازی و تعاملی، باید آنها برنده و فرد مقابلشان بازنده باشد.
این افراد از تکنیک «به در میگویم تا دیوار بشنود» استفاده میکنند و پیامها را به شکل غیرمستقیم به طرف مقابلشان منتقل میکنند.
در پیام غیرمستقیمی که صادر میکنند، مفهوم ضمنی از خشم نهفته است و فرد مقابل به خاطر آشنا بودن با لحن و شیوه نگاه سلطه گر، این خشم را متوجه میشود.
وقتی زور میگوید، شاکی میشوید؟
این سکه روی دیگر هم دارد. اگر زن و مردی که سلطه پذیر نیستند، با فردی سلطه گر زندگی کنند و به خاطر اجبار، ترس از تنها شدن یا مسائلی از این دست تسلط همسرشان را بپذیرند، ترکشهای این پذیرش اجباری، رابطه شان را دچار مشکل میکند.
ابراز خشم منفعلانه، یکی از واکنشهای شایع به این موضوع است. خشمی که منفعلانه بروز میکند، خود را به شکل مخالفتهای پنهان و غرولند نشان میدهد. زنی که میداند همسرش انتظار به موقع آماده بودن شام را دارد، خشمش را با بی پاسخ گذاشتن این انتظار نشان میدهد.
شاید او آشکارا با این خواسته همسرش مخالفت نکند، اما یک شب به بهانه نبود ماده غذایی خاص در خانه، یک شب به بهانه بیماری و گریه کردن بچه و شب دیگر هم با عذر و بهانهای دیگر از آماده کردن غذا طفره میرود.
یا مردی که در ظاهر به همه خواستههای همسرش بله میگوید و از او حساب میبرد، با برآورده نکردن نیازهای عاطفی همسرش- مثل توجه نکردن به او یا ابراز نکردن محبت کلامی- خشمش را نشان میدهد و ناخودآگاه از او انتقام میگیرد.
به در میگوید که دیوار بشنود؟
پیام رسانی غیرمستقیم یکی از رفتارهای شایع این گونه افراد است. یک فرد در پیامی مستقیم میتواند به فرد مقابلش بگوید: «من از تو ناراحتم!» در این شیوه پیام رسانی، از ضمایر «من» و «تو» استفاده شده و مشخص است که فرد در پیامش چه کسی را خطاب قرار میدهد. همچنین در چنین پیامی مشخص است که فرد به چه موضوعی اشاره میکند. «ناراحتی» موضوع مشخصی است که فرد در پیامش آن را مطرح کرده است.
این در حالی است که در پیام رسانی غیرمستقیم، افراد بیشتر از ضمیر سوم شخص استفاده میکنند و با مثال زدن و حکایت تعریف کردن، موضوع را به شکلی غیرمستقیم طرح میکنند.
گاهی رئیس است، گاهی مرئوس؟
برای اینکه فردی به سلطه گر یا سلطه پذیر تبدیل شود، چند عامل در کنار هم نقش بازی میکنند. شخصیت هر فرد از یک سو تحت تاثیر وارثت است و از دیگر سو تحت تاثیر محیط. شرایط خانوادگی که فرد در آن زندگی کرده، محیط اجتماعی و تجربیاتی که در جریان زندگی داشته، میتواند در تبدیل شدنش به هر کدام ازاین شخصیتها نقش داشته باشد.
تصور نکنید که یک فرد سلطه گر در همه شرایط، رفتارهای سلطه گرانه را به نمایش میگذارد. همه ما تا اندازهای هر دوی این ویژگیها (سلطه گری و سلطه پذیری) را در خود داریم و در هر شرایطی که بتوانیم، از آنها استفاده میکنیم. برای مثال، همسر سلطه گری که حتی تصمیمهای شخصی زندگی همسرش را هم به تنهایی میگیرد، وقتی توسط پلیس راهنمایی و رانندگی در خیابان متوقف میشود، به یک سلطه پذیر تبدیل میشود.
همین فرد ممکن است وقتی رییس یک اداره میشود، دوباره نقش سلطه گر را بازی کند، اما زمانی که در دانشگاه، سر کلاس یک استاد بزرگ مینشیند، دوباره سلطه پذیر شود. با توجه به این موضوع، میتوان به یک نکته مهم دیگر هم اشاره کرد. گفتیم که هر فرد با توجه به شرایطی که در آن قرار میگیرد، سلطه پذیر یا سلطه گر میشود. در چنین وضعیتی میتوان گفت که یک زن سلطه پذیر، بعد از ازدواج از همسرش مردی سلطه گر میسازد. در حالی که ممکن بود چنین مردی بعد از ازدواج با یک زن سلطه گر، رفتارهای حاکی از قدرت طلبی را نشان ندهد.
درست یا نادرست
اگر با سلطه گرها ازدواج کنید، کارتان به طلاق میکشد. محققان در بررسی هایشان به یک نتیجه عجیب دست پیدا کردند. آنها دریافتند که زندگی با یک همسر سلطه گر میتواند دوام رابطه را تضمین کند و حتی به تولد و پرورش فرزندان بیشتر بینجامد. با توجه به بررسیهای انجام شده، ازدواجهایی که در آنها یکی از طرفین سلطه گر بوده از رابطههایی که برابری و اشتراک نظر در آنها مبنای تصمیم گیری بوده، دوام بیشتری داشته اند.
در میان همین آشنایان محدودتان، خیلیها با همسری سلطه گر زندگی میکنند. محققان گفته اند که تقریبا در یک چهام روابط زن و شوهری، یکی از زوجها سلطه گر بوده است. سلطه پذیرها قربانی خشونت خانگی میشوند.
از نظر محققان قرار گرفتن در رابطهای که در آن یکی از طرفین سلطه گر است، الزاما به معنای زندگی در شرایط خشونت آمیز نیست. به عبارت دیگر، در صورتی که فردی که سلطه پذیر نیست، با همسری سلطه گر زندگی کند و به خاطر شرایط خاص و محدودیت هایش به قدرت طلبی او تن دهد، میتوان گفت که این فرد قربانی خشونت خانگی شده، اما اگر فردی با سلطه جوییهای همسرش مخالفتی نداشته باشد و به خاطر ویژگیهای شخصی اش آنها را آزاردهنده تلقی نکند، نمیتوان حرفی از خشونت به میان آورد. عاقبت زندگی با آدمهای سلطه گر، مدام جنگ و دعوا کردن است. با توجه به نتایج اعلام شده، در چنین شرایطی زن و شوهر با آرامش بیشتری در کنار هم زندگی میکنند، کمتر با هم درگیر میشوند و بیشتر به صاحب فرزند شدن تمایل نشان میدهند.