دوستی پیش از ازدواج و تناسب دو نفر با هم
در خواستگاری سنتی به خاطر قدمت و تجربهای که در طول سالیان دراز به دست آمده بود، خانوادهها خودشان میدانستند چه باید بکنند اما با توجه به زیاد شدن دوستیهای قبل از ازدواج، همه چیز تغییر کرده. خانوادهها و جوانان به شکل آزمون و خطا جلو میروند و گاهی اوقات روی زندگیشان قمار میکنند. برای پایین آوردن ریسک چنین ازدواجهایی روانشناسان توصیههایی دارند. آنچه در ادامه میآید توصیههای دکتر محمدرضا کمن است.
با وجود دوستیهای پیش از ازدواج خانوادهها و جوانان باید چه چیزهایی را بیشتر مد نظر قرار بدهند؟
روانشناسان با اینکه قبل از ازدواج (که در آن تعهد نیست)، احساسی بین طرفین شکل بگیرد، مخالف هستند. آنها میگویند که رابطههای قبل از ازدواج که بعضاً کنترل بر احساسات در آنها کار مشکلی است، نه تنها کمک نمیکند بلکه آسیب هم میزند. چرا؟ به خاطر این که وقتی مسئله ازدواج پیش میآید ما تقریباً بیست ملاک را بررسی میکنیم. اما وقتی که احساس شکل میگیرد این بیست ملاک عملاً دیگر چک نمیشوند و یا اگر هم چک بشوند، توجیه میشوند. اصطلاحاً میگوییم که احساس این بیست ملاک را که هر کدام به سهم خود میتوانند منجر به آشفتگی و طلاق بشوند پوشش داده است. این بیست ملاک، از دل دادگاههای خانواده بیرون کشیده شده و کاملا بومی کشورمان ماست و بررسی اینها باید در یک رابطه رسمی و غیر احساسی انجام بشود.
از بین بیست ملاکی که به آن اشاره کردید، به چند تا که اهمیت بیشتری در قوام یا از هم پاشیدگی خانوادهها دارد اشاره کنید؟
این بیست ملاک از تحقیقات میدانی به دست آمده و کاملاً برخواسته از فضای فعلی جامعه خودمان است. من به بعضی از آنها که به طور جدی دارند در خانوادههای ما مسئله ساز میشوند، اشاره میکنم. عدم تناسب یکی از مهمترین آنها است. تناسب در اعتقادات و دینداری، اینکه دو طرف باید دوز مذهبی بودنشان مثل هم باشد. یا مثلاً دو فرد سنتی با هم ازدواج کنند، دو فرد اخلاقی با هم، دو فرد مقید با هم، دو فردی که سنتی نیستند و تجدد گرا هستند با هم...
پس با این فرمایشتان این عقیده که بهتر است خانم از لحاظ مذهبی کمی قویتر از مرد باشد زیر سوال میرود؟
تمام نظریههای روانشناسی در همه جای دنیا روی تناسب تأکید دارند و دیگر مکمل بودن مورد قبول نیست. غیر از تناسب دینداری و اعتقادی، تناسب فرهنگی هم خیلی مهم است. یعنی تناسب از لحاظ آداب و رسوم، قومی، نژادی و مذهبی. به علاوه تناسب در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی هم مهم است. در این سه موردی که تا الآن گفته شد هم تناسب بین خانم و آقا مهم است و هم تناسب بین خانوادههای دو طرف.
در مواردی که تناسبها توسط طرفین رعایت نشود، مشاور چه کمکی میتواند بکند؟
در چنین موقعیتهایی مشاور از ابتدا به طرفین هشدار میدهد که زیربنای کارشان سفت نیست. مطلب دیگر این است که مشاور آنها را آگاه میکند که فکر نکنند که بعداً چیزی درست میشود بلکه اتفاقاً بر عکس خیلی مشکل دار خواهند شد. بنابراین تناسب هم بین دختر و پسر و هم بین خانوادهها لازم و ضروری است. حتی من معتقدم قبل از اینکه بخواهیم بررسی کنیم که آیا دختر و پسری به هم میخورند یا نه باید اول خانوادههای آنها را چک کنیم. همینطور باید رابطه بچهها را با خانوادههایشان بررسی کنیم. با این بررسیها بعضی از افرادی که هنوز آمادگی ازدواج ندارند مشخص میشوند یعنی کسانی که هنوز با خانواده خودشان مشکل دارند نمیتوانند با همسرشان هم رابطه خوبی داشته باشند.
دیگر به چه ملاکهایی باید توجه کرد؟
بعضی از ملاکها هم به مسائل فردی برمیگردد مانند صداقت، امانتداری، بلوغ اجتماعی و عاطفی، مسئولیت پذیری، سخاوت و شغل معقول مرد و به طور کلی مسائلی که به آمادگی فردی برای ازدواج ربط دارد. سلامت روان هم مسئله بسیار مهمی است.
با وجود دوستیهای پیش از ازدواج خانوادهها و جوانان باید چه چیزهایی را بیشتر مد نظر قرار بدهند؟
روانشناسان با اینکه قبل از ازدواج (که در آن تعهد نیست)، احساسی بین طرفین شکل بگیرد، مخالف هستند. آنها میگویند که رابطههای قبل از ازدواج که بعضاً کنترل بر احساسات در آنها کار مشکلی است، نه تنها کمک نمیکند بلکه آسیب هم میزند. چرا؟ به خاطر این که وقتی مسئله ازدواج پیش میآید ما تقریباً بیست ملاک را بررسی میکنیم. اما وقتی که احساس شکل میگیرد این بیست ملاک عملاً دیگر چک نمیشوند و یا اگر هم چک بشوند، توجیه میشوند. اصطلاحاً میگوییم که احساس این بیست ملاک را که هر کدام به سهم خود میتوانند منجر به آشفتگی و طلاق بشوند پوشش داده است. این بیست ملاک، از دل دادگاههای خانواده بیرون کشیده شده و کاملا بومی کشورمان ماست و بررسی اینها باید در یک رابطه رسمی و غیر احساسی انجام بشود.
از بین بیست ملاکی که به آن اشاره کردید، به چند تا که اهمیت بیشتری در قوام یا از هم پاشیدگی خانوادهها دارد اشاره کنید؟
این بیست ملاک از تحقیقات میدانی به دست آمده و کاملاً برخواسته از فضای فعلی جامعه خودمان است. من به بعضی از آنها که به طور جدی دارند در خانوادههای ما مسئله ساز میشوند، اشاره میکنم. عدم تناسب یکی از مهمترین آنها است. تناسب در اعتقادات و دینداری، اینکه دو طرف باید دوز مذهبی بودنشان مثل هم باشد. یا مثلاً دو فرد سنتی با هم ازدواج کنند، دو فرد اخلاقی با هم، دو فرد مقید با هم، دو فردی که سنتی نیستند و تجدد گرا هستند با هم...
پس با این فرمایشتان این عقیده که بهتر است خانم از لحاظ مذهبی کمی قویتر از مرد باشد زیر سوال میرود؟
تمام نظریههای روانشناسی در همه جای دنیا روی تناسب تأکید دارند و دیگر مکمل بودن مورد قبول نیست. غیر از تناسب دینداری و اعتقادی، تناسب فرهنگی هم خیلی مهم است. یعنی تناسب از لحاظ آداب و رسوم، قومی، نژادی و مذهبی. به علاوه تناسب در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی هم مهم است. در این سه موردی که تا الآن گفته شد هم تناسب بین خانم و آقا مهم است و هم تناسب بین خانوادههای دو طرف.
در مواردی که تناسبها توسط طرفین رعایت نشود، مشاور چه کمکی میتواند بکند؟
در چنین موقعیتهایی مشاور از ابتدا به طرفین هشدار میدهد که زیربنای کارشان سفت نیست. مطلب دیگر این است که مشاور آنها را آگاه میکند که فکر نکنند که بعداً چیزی درست میشود بلکه اتفاقاً بر عکس خیلی مشکل دار خواهند شد. بنابراین تناسب هم بین دختر و پسر و هم بین خانوادهها لازم و ضروری است. حتی من معتقدم قبل از اینکه بخواهیم بررسی کنیم که آیا دختر و پسری به هم میخورند یا نه باید اول خانوادههای آنها را چک کنیم. همینطور باید رابطه بچهها را با خانوادههایشان بررسی کنیم. با این بررسیها بعضی از افرادی که هنوز آمادگی ازدواج ندارند مشخص میشوند یعنی کسانی که هنوز با خانواده خودشان مشکل دارند نمیتوانند با همسرشان هم رابطه خوبی داشته باشند.
دیگر به چه ملاکهایی باید توجه کرد؟
بعضی از ملاکها هم به مسائل فردی برمیگردد مانند صداقت، امانتداری، بلوغ اجتماعی و عاطفی، مسئولیت پذیری، سخاوت و شغل معقول مرد و به طور کلی مسائلی که به آمادگی فردی برای ازدواج ربط دارد. سلامت روان هم مسئله بسیار مهمی است.