loading

چرا جوانان از ازدواج فراری هستند؟

post-cover
طبق گزارشات متعدد دفتر سلامت جمعیت و خانواده وزارت بهداشت، سن ازدواج در کشور چند سالی است که افزایش یافته، بسیاری از دختران و پسران جوان حاضر به تشکیل زندگی مشترک نیستند. اضطراب، انزوا طلبی، افسردگی، احساس بی ارزشی، عدم تعالی شخصیت، مشکلات جنسی، روی آوردن به روابط نامشروع و.... از جمله پیامدهای ناگوار تاخیر در ازدواج است، اما بسیاری از جوانان با اذعان به این مهم، همچنان حاضر نیستند تن به ازدواج بدهند، اگر چه شاید هم به لحاظ اقتصادی در تمکن مساعدی قرار داشته باشند. در ادامه، به چند مورد از علتهای اصلی امتناع جوانان از ازدواج اشاره می‌کنیم.

ترس از ازدواج

مفهوم ترس از ازدواج، اگر چه شاید مفهوم جدید و مهجور به نظر آید، اما اگر به معنا و گستره آن توجه کنیم، درمی‌یابیم که با واقعیتی بسیار مهم مواجه هستیم، چه بسا بسیاری از جوانان امروز ما مبتلا به ترس از ازدواج (گاما فوبیا) هستند. ترس از ازدواج را باید به معنی عدم اطمینان به موفقیت ازدواج، عدم اطمینان به فرد منتخب و ویژگی‌های شخصیتی او ترس از مشکلات و سختی‌های پس از ازدواج، ترس از پذیرش مسئولیت‌های زندگی خانوادگی و عدم توان پاسخ گویی به آن، ترس از محدود شدن آزادی‌های شخصی، ترس از عدم امکان پیشرفت‌های شغلی و تحصیلی و یا حتی ترس از احساس صمیمیت با جنس مخالف  قلمداد کرد که می‌توان با انجام مشاوره‌های فردی و خانوادگی در جهت درمان آن نیزگام برداشت.


آزادی روابط دختر و پسر


بلوغ جنسی، بلوغ عاطفی و علاقه به جنس مخالف از جمله مهمترین انگیزه‌های ازدواج است، با توجه به این واقعیت، اگر جوانان بتوانند بدون ازدواج و خارج از چارچوب خانواده و پذیرش مسئولیت‌ها، نیاز جنسی و عاطفی خویش را تامین کنند، بی تردید دستیابی به شریک جنسی، پذیرش تعهد و مسئولیت نسبت به خود و دیگری و باروری و تداوم نسل، نمی‌تواند انگیزه‌ای برای ازدواج جوانان باشد. در نتیجه چنین وضعیتی است که بسیاری از جوانان ترجیح می‌دهند از ازدواج دوری کرده و نیاز جنسی خویش را با کمترین هزینه‌ها برآورده سازند. کشورهای غربی متناسب با فرهنگ خود، با رشد فزاینده همخانگی یا زندگی مشترک زنان و مردان ازدواج نکرده، سعی کرده‌اند فاصله بلوغ جنسی را با بلوغ اجتماعی و اقتصادی حل کنند. متاسفانه در سال‌های اخیر بواسطه تهاجم فرهنگی این راه حل کاملا غربی در فرهنگ و جامعه دینی ما نیز نفوذ کرده است. امروزه شاهد آن هستیم که برخی از جوانان علیرغم آمادگی‌های اولیه برای ازدواج، نه تنها حاضر به ازدواج نیستند بلکه نیازی به ازدواج و پذیرش مسئولیت‌های سنگین آن را برای خود نمی‌بینند؛ چرا که به زعم ایشان کارکرد ازدواج صرفا کارکرد جنسی است که آن را نیز می‌توان با برخورداری کمابیش آزاد از روابط آزاد دختر و پسر و تمتعات جنسی موجود در جامعه تامین کرد. از سوی دیگر، مشکلات و موانع ازدواج جوانان، به ویژه دختران، باعث شده است که برخی از جوانان برای ارضای غرایز طبیعی خود به ارتباط با جنس مخالف بسنده کنند. همه این دلایل در کنار هم باعث شده نیاز به ازدواج در جوانان کم رنگ شود.

از بین رفتن اعتماد

نه تنها توسعه شهرنشینی و افزایش جمعیت موجب بیگانگی افراد نسبت به هم شده بلکه دروغگویی، فریب کاری، ظاهرسازی، کلاهبرداری، همسر آزاری، طلاق، روابط سرد همسران، دخالت اطرافیان،اعتیاد، بی بندوباری باعث شده است که بسیاری از افراد جامعه در فضای بی اعتمادی و یا حداقل دیر اعتمادی روزگار سپری کنند و به سختی به یکدیگر اطمینان نمایند. یکی از آثار این بی اعتمادی، به هنگام وصلت دو خانواده با یکدیگر، خود را نشان می‌دهد. جوانان و خانواده‌ها با مشاهده تجارب تلخ و شکست‌های عاطفی زوج‌هایی که به واسطه اعتماد خوش بینانه به دیگران، دچار ناکامی شده‌اند، به گونه‌ای بسیار سخت‌گیرانه و گاه حتی وسواسی با مسئله ازدواج مواجه می‌شوند، معمولا به راحتی به دیگران اعتماد نمی‌کنند و یا با تشبیه کردن شرایط ازدواج خود با زندگی اطرافیان شکست خورده، از موارد ازدواج، بی تفاوت عبور می‌کنند و گاه حتی به کل قید ازدواج را می‌زنند. البته شک و عدم اعتماد در جامعه در حال گذاری که مسیر سنت به مدرن را با شتاب بسیاری طی می‌کند، تا حدود زیادی لازم و منطقی است، ولی اشکال کار زمانی پدیدار می‌شود که این بی اعتمادی، حالت وسواس گونه می‌یابد و به صورت نشانه‌های سوءظن و بددلی ظاهر می‌شود تا جایی که افراد نمی‌توانند به تحقیق‌های منطقی و درست خود و دیگران نیز اعتماد کنند.