آداب عروسی در قوم ترکمن (1)
قسمت اول: از پسندیدن دختر تا نامزدی
مراسم عروسی در هر کدام از مناطق کشور آداب و رسوم خاص خودش را دارد. بعضی جاها خلاصهتر برگزار میشود و در بعضی از مناطق بسیار مفصل و متفاوت با مراسمهایی که همیشه دیدهایم. یکی از جالبترین و متفاوتترین رسم و رسومات ازدواج بین قوم ترکمن جریان دارد. ترکمنها برای هر کدام از بخشهای این مراسم اسم متفاوت و رسم متفاوتی دارند.
ثوزآتماق
در این مرحله، پسری، دختری را برای زندگی مشترک خود میپسندد و بعد دختر و خانواده او تحقیق میکند و در ادامه چند تن از بانوان فامیل نزدیک پسر که بیشتر مادر، خواهر، عمه و یا خاله او هستند به خانه خانواده دختر میروند. یکی از بزرگان طرف پسر، پس از پذیرایی شدن، میگوید که «گلمه دیکدن خبر آل دییپ دیرلار» یعنی خوب، بفرمایید، چه خبر؟ و صاحب خانه با شنیدن خبر خواستگاری با خنده میگوید: «اگر خدا قسمت کند، انشاءالله. اما اجازه بدهید ما هم تحقیق کنیم.» و به این ترتیب برای جواب دادن فرصت میخواهد.
ثوزآلماق
بعد از اولین مرحله خانواده دختر، کار تحقیق را شروع میکند، مدت این تحقیق ممکن است چند هفته یا چند ماه طول بکشد و نماینده خانواده پسر هر از چندگاهی نظر خانواده دختر را جویا میشود و سرانجام در صورت رسیدن به جواب مثبت به خانواده پسر مژده میدهد و میگوید: «ثوزیمی آلدیلار سخنم» یعنی سخن خواستگاری پذیرفته شد. اعلام قبولی از طرف خانواده دختر «ثوزآلماق» گفته میشود و در این مرحله تاریخ آشنایی مقدماتی نیز تعیین میشود.
قاپی آچماق
در ادامه، مرحله آشنایی مقدماتی مادر، خواهر زن، زن عموها و زن برادرهای داماد با اعضای خانواده عروس است. خانواده داماد با شیرینی به خانه پدری عروس میروند و پس از آشنا شدن تاریخ بله برون و نامزدی پسر و دختر مشخص میشود.
دوزدادشماق
دوزدادشماق یعنی نان و نمک یکدیگر را خوردن و به عبارتی نمکگیر شدن. همان مرحله مقدماتی نامزدی است که بدون حضور دختر و پسر برگزار میشود. در این مراسم فقط زنهای دو خانواده شرکت دارند و طرف داماد هدایایی را که برای عروس آینده آورده است، تقدیم میکند. این هدایا میتواند شامل یک تخته روسری ترکمنی به نام یالیق، یک تخته روسری گلدار به نام چارقد، یک قواره پارچه پیراهنی، دو ظرف نان روغنی به نامهای قاتلاما و پیشمه باشد. خانواده دختر نیز بخشی از نانهای روغنی را به عنوان تبرک بین حاضرین تقسیم میکند. این مراسم با کف زدن و شادی کردن همراه است و تاریخ مرحله نامزدی رسمی دختر و پسر نیز اعلام میشود.
آداماق
در آداماق نیز بانوان دو خانواده شرکت داشته و بزرگتر خانواده داماد نخی باریک و سیاه و سفید را که به هم تابیدهاند به گردن دختر میآویزد. این نخ را «آلاجایوپ» گفته و نشانه یکی شدن دو شخصیت متضاد یعنی پسر و دختر است و نیز نشانه توافق آنها برای زندگی مشترک با حذف تضادهای رفتاری است. بعد از این مرحله به دختر «آداقلی» یعنی دختری که نامزد دارد، میگویند.
مال کثشمک
برای اجرای این مرحله، طرف داماد به طرف عروس خبر میدهد که در فلان روز یا فلان شب برای تعیین میزان مهریه با نزدیکان خود که معمولا پدر یا برادر بزرگ او هستند، خواهند آمد. خانواده عروس نیز نزدیکان خود را خبر میکند. در این مجلس پس از پذیرایی با شیرینی و میوه از قصد و نیت مهمانان سوال میشود، آنها نیز قصد خود را آگاهی از میزان مهریه بیان میکنند. در این مرحله دو طرف بر روی رقم مهریه صحبت کرده و سرانجام به وجه غالب در بین مردم رضایت میدهند، وجه مهریه در روز عروس کِشان یا چند روز قبل البته همراه با عقد رسمی به صورت نقد به خانواده عروس پرداخت میشود.
قودابولماق
مرحله قودابولماق یا خنچه بردن به مرحله دوم نامزدی گفته میشود که براساس آن یک یا چند روز و گاهی چند هفته قبل از جشن عروسی عدهای از زنان خانواده داماد با قرار قبلی برای اجرای مرحله دوم نامزدی به خانه پدر عروس آینده خود میروند و با این عمل قرابت سببی را صورتی رسمیتر میدهند. در این روز خانواده داماد هدایایی به عروس و خانواده او اهدا میکنند که شامل دوازده عدد مجمع (سینی) بوده و در هریک چهار قرص نان قاتلاما است که به وسیله یکی از زنان فامیل حمل میشود. همچنین چهار عدد کله قند، دؤش (قسمتی از گوشت سینه و راسته گوسفند است که به شکل مثلث از بدن گوسفند جدا میشود و معمولا به وسیله زن برادر داماد حمل میشود)، گوشواره و گردنبند طلا (این هدیه معمولا به وسیله بزرگترین عروس خانواده داماد، تقدیم میشود)، ساعت مچی، و هدایایی از قبیل روسری، چارقد، کفش، پارچه پیراهنی و حلقه نامزدی اهدا میشود.
اوربا یایراتماق
یک روز قبل از مراسم قودابولماق، مادر داماد جشن کوچکی با حضور زنان فامیل و همسایهها ترتیب میدهد و از آنها میخواهد تا او را در پختن نان روغنی قاتلاما یاری دهند، دراین جشن که آن را «اوربا یایراتماق» مینامند، یکی آرد را الک میکند، یکی دیگ بزرگ چدنی را بار میگذارد، یکی آرد را خمیر میکند، یکی خمیر را به صورت ورقههای نازک و مدور در میآورد، یکی این ورقهها را به صورت چند لایه روی هم میگذارد، یکی لابه لای ورقههای خمیر، روغن میمالد و به عبارتی همه کمک کرده و خمیر را میپزند و در نهایت دوازده عدد قرص نان قاتلاما را برای بردن به خانه عروس، کنار میگذارند و تعدادی نیز بین زنان حاضر به عنوان تبرک تقسیم میشود.
مراسم عروسی در هر کدام از مناطق کشور آداب و رسوم خاص خودش را دارد. بعضی جاها خلاصهتر برگزار میشود و در بعضی از مناطق بسیار مفصل و متفاوت با مراسمهایی که همیشه دیدهایم. یکی از جالبترین و متفاوتترین رسم و رسومات ازدواج بین قوم ترکمن جریان دارد. ترکمنها برای هر کدام از بخشهای این مراسم اسم متفاوت و رسم متفاوتی دارند.
ثوزآتماق
در این مرحله، پسری، دختری را برای زندگی مشترک خود میپسندد و بعد دختر و خانواده او تحقیق میکند و در ادامه چند تن از بانوان فامیل نزدیک پسر که بیشتر مادر، خواهر، عمه و یا خاله او هستند به خانه خانواده دختر میروند. یکی از بزرگان طرف پسر، پس از پذیرایی شدن، میگوید که «گلمه دیکدن خبر آل دییپ دیرلار» یعنی خوب، بفرمایید، چه خبر؟ و صاحب خانه با شنیدن خبر خواستگاری با خنده میگوید: «اگر خدا قسمت کند، انشاءالله. اما اجازه بدهید ما هم تحقیق کنیم.» و به این ترتیب برای جواب دادن فرصت میخواهد.
ثوزآلماق
بعد از اولین مرحله خانواده دختر، کار تحقیق را شروع میکند، مدت این تحقیق ممکن است چند هفته یا چند ماه طول بکشد و نماینده خانواده پسر هر از چندگاهی نظر خانواده دختر را جویا میشود و سرانجام در صورت رسیدن به جواب مثبت به خانواده پسر مژده میدهد و میگوید: «ثوزیمی آلدیلار سخنم» یعنی سخن خواستگاری پذیرفته شد. اعلام قبولی از طرف خانواده دختر «ثوزآلماق» گفته میشود و در این مرحله تاریخ آشنایی مقدماتی نیز تعیین میشود.
قاپی آچماق
در ادامه، مرحله آشنایی مقدماتی مادر، خواهر زن، زن عموها و زن برادرهای داماد با اعضای خانواده عروس است. خانواده داماد با شیرینی به خانه پدری عروس میروند و پس از آشنا شدن تاریخ بله برون و نامزدی پسر و دختر مشخص میشود.
دوزدادشماق
دوزدادشماق یعنی نان و نمک یکدیگر را خوردن و به عبارتی نمکگیر شدن. همان مرحله مقدماتی نامزدی است که بدون حضور دختر و پسر برگزار میشود. در این مراسم فقط زنهای دو خانواده شرکت دارند و طرف داماد هدایایی را که برای عروس آینده آورده است، تقدیم میکند. این هدایا میتواند شامل یک تخته روسری ترکمنی به نام یالیق، یک تخته روسری گلدار به نام چارقد، یک قواره پارچه پیراهنی، دو ظرف نان روغنی به نامهای قاتلاما و پیشمه باشد. خانواده دختر نیز بخشی از نانهای روغنی را به عنوان تبرک بین حاضرین تقسیم میکند. این مراسم با کف زدن و شادی کردن همراه است و تاریخ مرحله نامزدی رسمی دختر و پسر نیز اعلام میشود.
آداماق
در آداماق نیز بانوان دو خانواده شرکت داشته و بزرگتر خانواده داماد نخی باریک و سیاه و سفید را که به هم تابیدهاند به گردن دختر میآویزد. این نخ را «آلاجایوپ» گفته و نشانه یکی شدن دو شخصیت متضاد یعنی پسر و دختر است و نیز نشانه توافق آنها برای زندگی مشترک با حذف تضادهای رفتاری است. بعد از این مرحله به دختر «آداقلی» یعنی دختری که نامزد دارد، میگویند.
مال کثشمک
برای اجرای این مرحله، طرف داماد به طرف عروس خبر میدهد که در فلان روز یا فلان شب برای تعیین میزان مهریه با نزدیکان خود که معمولا پدر یا برادر بزرگ او هستند، خواهند آمد. خانواده عروس نیز نزدیکان خود را خبر میکند. در این مجلس پس از پذیرایی با شیرینی و میوه از قصد و نیت مهمانان سوال میشود، آنها نیز قصد خود را آگاهی از میزان مهریه بیان میکنند. در این مرحله دو طرف بر روی رقم مهریه صحبت کرده و سرانجام به وجه غالب در بین مردم رضایت میدهند، وجه مهریه در روز عروس کِشان یا چند روز قبل البته همراه با عقد رسمی به صورت نقد به خانواده عروس پرداخت میشود.
قودابولماق
مرحله قودابولماق یا خنچه بردن به مرحله دوم نامزدی گفته میشود که براساس آن یک یا چند روز و گاهی چند هفته قبل از جشن عروسی عدهای از زنان خانواده داماد با قرار قبلی برای اجرای مرحله دوم نامزدی به خانه پدر عروس آینده خود میروند و با این عمل قرابت سببی را صورتی رسمیتر میدهند. در این روز خانواده داماد هدایایی به عروس و خانواده او اهدا میکنند که شامل دوازده عدد مجمع (سینی) بوده و در هریک چهار قرص نان قاتلاما است که به وسیله یکی از زنان فامیل حمل میشود. همچنین چهار عدد کله قند، دؤش (قسمتی از گوشت سینه و راسته گوسفند است که به شکل مثلث از بدن گوسفند جدا میشود و معمولا به وسیله زن برادر داماد حمل میشود)، گوشواره و گردنبند طلا (این هدیه معمولا به وسیله بزرگترین عروس خانواده داماد، تقدیم میشود)، ساعت مچی، و هدایایی از قبیل روسری، چارقد، کفش، پارچه پیراهنی و حلقه نامزدی اهدا میشود.
اوربا یایراتماق
یک روز قبل از مراسم قودابولماق، مادر داماد جشن کوچکی با حضور زنان فامیل و همسایهها ترتیب میدهد و از آنها میخواهد تا او را در پختن نان روغنی قاتلاما یاری دهند، دراین جشن که آن را «اوربا یایراتماق» مینامند، یکی آرد را الک میکند، یکی دیگ بزرگ چدنی را بار میگذارد، یکی آرد را خمیر میکند، یکی خمیر را به صورت ورقههای نازک و مدور در میآورد، یکی این ورقهها را به صورت چند لایه روی هم میگذارد، یکی لابه لای ورقههای خمیر، روغن میمالد و به عبارتی همه کمک کرده و خمیر را میپزند و در نهایت دوازده عدد قرص نان قاتلاما را برای بردن به خانه عروس، کنار میگذارند و تعدادی نیز بین زنان حاضر به عنوان تبرک تقسیم میشود.